رادیو فردا : آيا دروغ گفتن برای سلامت جسم و روان انسان بد است؟ اگر با علم به اين که دروغتان هيچ وقت لو نمیرود، «راستش را نگوييد» چه؟ اگر راه رسيدن به به رفاه بيشتر، جايگاه اجتماعی بهتر، ثروت و قدرت از کذب رد شود، چطور؟ دکتر ريچارد گوندرمَن از دانشگاه اينديانا در مقالهای برای مجله «آتلانتيک» به اين پرسشها پاسخ داده است.
تخمين زده اند که شهروندان معمولی آمريکا به طور متوسط هفته ای ۱۱ بار دروغ می گويند. با يک چنين آماری طبيعی است که بخواهيم بدانيم تأثير اين رفتار بر روی آدم ها چه میتواند باشد.
در سال ۲۰۰۵ هری فرانکفورت از دانشگاه پرينستون در کتابی تحت عنوان «پيرامون مُهمل» ادعا کرد که دروغگويی با آن چه او «مُهملگويی» ناميده بود، تفاوت دارد. به عقيده اين نويسنده دروغگوها واقعيت را نمی گويند، اما [در عمق درونی خود] صداقت برايشان اهميت دارد. در مقابل جماعت مُهملگويان هستند که اساساً برای واقعيت «تره هم خورد نمیکنند.» هدف اين قبيل آدم ها از قلب واقعيت تحت تأثير قرار دادن ديگران است.
در حالی که افراد دروغگو، به ميل و خواست خود سراغ دروغ می روند، مُهمل گويان «هيچ وقت اعتراف نمی کنند که درباره مطلبی چيزی نمی دانند.» اين نوع انسان ها در محافلی خاص، از قبيل جامعه پزشکان و دانشگاهيان، بيشتر ديده می شوند. در ميان اين گروه های اجتماعی تلاش بيشتر اعضا بر آن است که ديگران را مُجاب کنند که «بيشتر از طرف مقابل سرشان می شود.» ازين رو، به جای اين که بگويند «نمی دانم،» داستان سرايی ها می کنند که ظاهر خود را طوری نشان دهند «انگاری علامه دهرند، در حالی که هيچ نمی دانند.»
بر اساس پژوهشی جديد در دانشگاه نوتردام که بر روی ۱۱۰ نفر و در طول بازه زمانی ده هفته ای صورت گرفت، «دروغگوها از سلامت کمتری برخوردارند.» محققان به نيمی از اين ۱۱۰ تن گفته بودند که در طول مدت آزمايش بايد از گفتن هرگونه دروغی پرهيز کنند، در حالی که از گروه دوم چنين چيزی خواسته نشده بود. در پايان هر هفته نيز هر دو گروه را در معرض آزمايش دروغ سنجی قرار می دادند. اين بررسی نشان داد که اشخاصی که توانسته بودند در هفته به طور متوسط سه بار کمتر دروغ بگويند از مشکلات روانی کمتری شکايت می کردند و مسائلی مانند نگرانی و بيماری های فيزيکی (از جمله سردرد) در آنها نسبت به گروه ديگر کمتر مشاهده می شد.